کد مطلب:152351 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:208
شفای بیماری وسواس، با دیدن وضوی حضرت ابوالفضل
صاحب كتاب حیاة العباس علیه السلام حاج شیخ محمد جعفر شاملی، در ص 60 می نویسد: حاج سید موسی زیارت نیا، صاحبخانه ی ما، در مشهد حكایت كرد:
شیخ محمد نامی از اهل تبت چین، بسیار شایق بود كه موفق به تحصیل علم شود. وی ضمنا دچار مرض وسوسه بود و در هنگام وضو بسیار به زحمت می افتاد و از این مشكل به تنگ آمده بود. شیخ محمد به نجف اشرف مشرف گشت و برای روا شدن این دو حاجت، پای ضریح حضرت امیر علیه السلام به تضرع و زاری پرداخت و از حال طبیعی بیرون رفت. در آن وقت شنید كه گوینده ای گفت: تو موفق به تحصیل علم می شوی، و برای رفع وسوسه نیز نزد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برو.
شیخ محمد گفت: چون به حال آمدم، برخاستم و به كربلا آمدم و به زیارت قبر امام حسین علیه السلام و سپس به زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام پرداختم. آنگاه به مدرسه آمدم و شب را در حجره ای به سر بردم.
چون خوابیدم، در عالم خواب مشاهده كردم كه به حجره آمدم. دیدم پیغمبر
خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام نشسته اند. سلام كردم، آنها به من جواب دادند و فرمودند: بنشین! همان طور كه نشسته بودم، حضرت ابوالفضل علیه السلام آمدند و به حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سلام كردند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بنشین! سپس حضرت امیر علیه السلام نزد حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تعریف از حضرت عباس علیه السلام پرداختند. حضرت خاتم الانبیاء فرمودند: می دانم! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض كردند: یك انعام و هدیه ای به او بدهید.
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بهترین هدیه این است حضرت عباس علیه السلام برخیزد، وضو بگیرد و به نماز بایستد و ما،به جماعت، به او اقتدا كنیم!
حضرت عباس علیه السلام برخاستند و وضو گرفتند، آب كمی به صورت خود زدند و آن را شستند: سپس به شستن دست راست و دست چپ پرداختند و در پی آن مسح كشیدند و در پایان وضو رو به من كردند و فرمودند: «ما این طور وضو می گیریم!» سپس من از خواب بیدار شدم، و پس از آن دیگر وسوسه ای هنگام وضو نداشتم. [1] .
شیخ محمد نامی از اهل تبت چین، بسیار شایق بود كه موفق به تحصیل علم شود. وی ضمنا دچار مرض وسوسه بود و در هنگام وضو بسیار به زحمت می افتاد و از این مشكل به تنگ آمده بود. شیخ محمد به نجف اشرف مشرف گشت و برای روا شدن این دو حاجت، پای ضریح حضرت امیر علیه السلام به تضرع و زاری پرداخت و از حال طبیعی بیرون رفت. در آن وقت شنید كه گوینده ای گفت: تو موفق به تحصیل علم می شوی، و برای رفع وسوسه نیز نزد حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام برو.
شیخ محمد گفت: چون به حال آمدم، برخاستم و به كربلا آمدم و به زیارت قبر امام حسین علیه السلام و سپس به زیارت حضرت ابوالفضل علیه السلام پرداختم. آنگاه به مدرسه آمدم و شب را در حجره ای به سر بردم.
چون خوابیدم، در عالم خواب مشاهده كردم كه به حجره آمدم. دیدم پیغمبر
خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام نشسته اند. سلام كردم، آنها به من جواب دادند و فرمودند: بنشین! همان طور كه نشسته بودم، حضرت ابوالفضل علیه السلام آمدند و به حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سلام كردند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بنشین! سپس حضرت امیر علیه السلام نزد حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به تعریف از حضرت عباس علیه السلام پرداختند. حضرت خاتم الانبیاء فرمودند: می دانم! حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرض كردند: یك انعام و هدیه ای به او بدهید.
حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: بهترین هدیه این است حضرت عباس علیه السلام برخیزد، وضو بگیرد و به نماز بایستد و ما،به جماعت، به او اقتدا كنیم!
حضرت عباس علیه السلام برخاستند و وضو گرفتند، آب كمی به صورت خود زدند و آن را شستند: سپس به شستن دست راست و دست چپ پرداختند و در پی آن مسح كشیدند و در پایان وضو رو به من كردند و فرمودند: «ما این طور وضو می گیریم!» سپس من از خواب بیدار شدم، و پس از آن دیگر وسوسه ای هنگام وضو نداشتم. [1] .
[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 496.